1394-04-18 16:48
2608
3
17357
به قلم فاطمه رجبی:

جزئیات کامل شبه کودتای 18 تیر / رئیس جمهور بی مسئولیتی که خواب بود /حراميان كوردل نمي‌دانستند بيت رهبری قلب ملت ايران است

روز پنجم، دستور اصلاح‌طلبانه، اوباش جنايتكار را امر به حركت به سوي بيت مقام معظم رهبري كرد. آن حراميان كوردل نمي‌دانستند آن بيت، قلب ملت ايران است. "بسيج خميني" صبر و تحمل در قبال اين جنايت و گستاخي اصلاح‌طلبانه را جايز ندانست.

به گزارش گلستان ما ؛ انجام كودتا يا شبه‌كودتا عليه حكومت‌ها و دولت‌ها، امري سابقه‌دار است. وابستگي عوامل اجرايي كودتا يا شبه كودتا به دولت‌هاي دشمن نيز بي‌سابقه نبوده و نيست.

"نفس حركت كودتاگرايانه" بدون در نظرگرفتن "فرجام شكست يا پيروزي"، قابل ملاحظه و ريشه‌يابي و بررسي است. اين مسأله در ارزيابي عوامل كودتا و همدستان همراه با تئوري‌ و هدف‌هاي تئوريك آن، سرنوشت‌ساز مي‌باشد.

اما اين كه دولت‌ حاكم با ابزار و امكانات و تئوري‌پردازي كودتا يا شبه‌كودتايي را تدارك ديده و با حمايت و دست‌اندركاري دشمنان كشور و ملت به آن اقدام نمايد، امري بديع است.

آنچه در 18 تير 78 رخ داد، در حقيقت و واقعيت شبه كودتايي آشكار و همه‌جانبه بود، كه اساس نظام اسلامي را نشانه رفته بود. بازخواني اين واقعه كه ننگين‌ترين صفحه از كارنامه سياه اصلاح‌طلبي برانداز و عملكرد دولت محمد خاتمي است، براي نسل حاضر ضرورت دارد.

ماجرا چه بود ؟

- از مطالبي كه مي‌توان ذكر كرد:

مرحله اول: روزنامه چپ‌گراي "سلام" با رياست "موسوي‌خوئيني‌ها"ي به اصطلاح روحاني اصلاح‌طلب يا همان چپ قديم، در انتقاد به اصلاح قانون مطبوعات اين مطلب را انتشار داد: «طرح .....»

مرحله دوم: توقيف قانوني و به حق آن روزنامه كه در واقع، در راستاي انجام شبه كودتاي طراحي شده به عمليات انتحاري دست زده بود، بهانه دوم قرار گرفت.

شامگاه 17 تير تجمع و تظاهرات 150 نفره دانشجويي در كوي دانشگاه تهران به بهانه اعتراض به توقيف روزنامه سلام مرحله سوم شبه كودتا بود. آيا روزنامه سلام روزنامه دانشجويي بود؟ يا به دليل انتشار مطالبات دانشجويي و يا نيازهاي اساسي جامعه توقيف شده بود ؟

مرحله چهارم خروج اين تعداد دانشجو از كوي دانشگاه و حضور در خيابان‌ با سردادن شعارهاي ضداسلامي و ضد نظام مخابره شد. حضور قانوني و در راستاي انجام وظيفه نيروي انتظامي، براي پيشگيري از اجراي اهداف شوم اين "ايادي اصلاح‌طلبي" بهانه يا دستاويز قانون‌ستيزان تظاهركننده بود تا با فحاشي و هتاكي به نيروي انتظامي، طرح عصباني كردن خدمتگذاران اين نيرو را موجب شوند. اين طرح به شكست رسيد، و نيروي موظف با آرامش، دانشجويان اصلاح‌طلب يا ابزار كار اصلاح‌طلبي برانداز را به كوي بازگرداند.

نكته قابل تأمل آنكه، هرگاه دانشجويان در منطقه كوي دانشگاه براي مطالبات صنفي يا غيرصنفي، به تجمع يا تظاهرات دست زده‌، و از روي آوردن به قانون‌ستيزي پرهيز داشته‌اند، نيروي انتظامي حريم آن‌ها را پاس داشته، و از برخورد با آنها خودداري كرده است. اما حمله شبانه دانشجويان اصلاح‌طلب به خيابان‌ها و در ساعات پاياني و نزديك به نيمه‌شب، با فريادهاي هتاكانه عليه نظام اسلامي، قابل تحمل نيست.

731

آيا اين دانشجويان و نخبگان و فرهيختگان اصلاح‌طلب، به آرامش و آسايش ساكنين آن منطقه، كه در ساعات مورد بحث استراحت مي‌كردند، كمترين توجه و اعتنايي نداشتند؟ آيا نيروي انتظامي حافظ امنيت و آرامش شهروندان نيست؟ آيا تضميني براي امنيت حتي بدون آرامش ساكنين آن منازل از "رفتار دستوري" دانشجويان "دردمند روزنامه سلام" وجود داشت!؟ مگر نه آنكه چند ساعت بعد، و به دنبال آن "چند روز" مردم و در و پنجره و شيشه خانه‌ها و اتومبيل‌ها و مغازه‌هاي آنها از ضرب و شتم، شكستن و آتش‌زدن و تعرضات مصون نماندند!

مرحله پنجم: نيروي انتظامي با آرامش در خيابان مقابل كوي، دانشجويان را به پايان‌دهي به تظاهرات نصيحت مي‌كرد و "سنگ و كوكتل مولوتوف و فحش و شعار هتاكانه" پاسخ مي‌گرفت! آيا در قفسه‌هاي كتابخانه آن فرهيختگان سنگ و كوكتل مولوتوف وجود داشت؟ آيا آن كوكتل مولوتوف‌ها را پس از برخورد با نيروي انتظامي تهيه كردند و يا از پيش آماده‌سازي شده بود؟

مرحله ششم: بلوا تا صبح ادامه پيدا كرد. در اين ميان به اصطلاح خواب بودن وزير كشور خاتمي، يعني موسوي لاري موجب شد تا نسبت به اين مأموريت اصلاح‌طلبانه بي‌تفاوت بماند و طبيعتا نيروي انتظامي تحت امر وي، موفق به گرفتن دستوري از وي نگردد! بر اين همه مسؤوليت‌پذيري و مردم‌گرايي آفرين‌ها مي‌توان گفت!

مرحله هفتم: صبح 18 تير راه‌اندازي كاروان اصلاح‌طلبانه از كوي به دانشگاه تهران رقم خورد. فضاي دانشگاه تهران را گروه‌هاي خشمگينِ مهاجم، با فريادهايي از زننده‌ترين فحاشي‌ها عليه اسلام و قرآن و نظام اسلامي فرا گرفت.

در آن زمان برخي از سران نهضت خائن آزادي، چهره‌هايي از اصلاح‌طلبي و... براي ايراد سخنراني به ميان اين خيل اوباش آمدند! سخنراني‌هايي از پيش آماده شده، براي همدردي با دانشجويان كه در اين روز خواسته‌هايشان بيش از شب گذشته "نامعلوم و نامفهوم" بود.

به همين دليل تعدادي كشته دروغين ساخته شد تا مراسم سوگواري براي آنها دستاويز تحريك و اغتشاش و اوباش‌گري نهضت خائن آزادي و همراهان اصلاح‌طلب آنها شود. وزير علوم – معين – كجا بود و چه مي‌كرد؟! كشته‌ها را چه كسي تاييد كرد؟ اسامي آنها چه بود؟ اجسادشان كجا بود؟ رئيس‌جمهور يعني مسؤول اصلي اداره كشور و وزير هنوز در خواب بودند؟ آيا كدام حضور و راهكاري را براي مهار اين فتنه خودساخته ارايه دادند.

"محمد حسن ابوترابي" نماينده وقت نهاد مقام معظم رهبري در دانشگاه تهران به ميان اراذل و اوباش حاضر در دانشگاه رفته با آويختن تحت‌الحنك به علامت عزا براي كشته‌هاي دروغين دانشگاه، آيه "انا لله و انا اليه راجعون" سر داد و ...

يكي از روزنامه‌هاي پليد زنجيره‌اي دولت‌ساخته آن زمان كه آتش‌بيار معركه شبه كودتا بود، با چاپ تصويري از اين فرد نوشت: اين روحاني براي تسليت‌گويي به دانشجويان اقدام كرد ولي دانشجويان با پرتاب سنگ به او مانع از سخنراني وي شدند!

كدام شهيد از طيف برانداز و اسلام‌ستيز وجود خارجي داشت تا مستحق قرائت آيه مباركه باشد! اين هم از بركات "تساهل و تسامح اصلاح‌طلبانه" بود كه جو آن، روحاني و غير روحاني را به سرعت در خود غرق كرد!

خيابان‌هاي اطراف تهران تا پنج روز لگدمال فاسدترين و رذل‌ترين عناصر اصلاح‌طلب بود. حرمت زنان چادري عابر دريده مي‌شد و هر مرد با ظاهر ديني به قصد كشت مورد ضرب و شتم قرار مي‌گرفت. فضا فضاي جنايت و قصابي اصلاح‌طلبانه بود.

پرچم‌هاي جمهوري اسلامي توسط خيل برانداز اصلاح‌طلب در آن روزها زير لگد ايادي امريكا مي‌رفت و "نشانِ الله" آن توسط پاهاي جنايتكاران لگدكوب مي‌شد. در آن روزها و شب‌ها دو سرباز نيروي انتظامي توسط دانشجويان اصلاح‌طلب به گروگان گرفته شد. طبق اظهار آنان قرار بود با آتش زدن آن دو سرباز گفتمان اصلاح‌طلبي شعله‌ور تر گردد.

1302448 874

آيا دينداران، مرجعيت بزرگوار، روحانيت عظيم‌الشأن و هر آن كس كه حتي بر نام ايران و ايراني افتخار مي‌كند، مي‌تواند آن روزهاي شوم عرياني اصلاح‌طلبي را فراموش نمايد؟

تهران در ماتم ظهور و بروز باطن اصلاح‌طلبي عزادار بود. سياهي و ننگ تئوري و عمل اصلاح‌طلبانه، ناامني و شرارت و خون و جنايت را استقرار مي‌كرد و محمد خاتمي، بي‌مسؤوليت‌ترين شهروند ايراني، در "حمايت پنهان" خود را به خواب زده بود. از انشاهاي تهوع‌آور و تكراري هر روزه او خبري نبود و چهره هميشه آرايش كرده وي از نظرها مخفي شده بود. وزرا و وكلايش هم در خفا و آشكار مشغول !

نكته مهم آن كه در آن روزهاي سياه كه اخبار آن از ابتدايي‌ترين لحظات تا پايان شكست و خواري شبه كودتاي اصلاح‌طلبانه از "شبكه‌هاي تلويزيوني و راديويي امريكا و انگليس و فرانسه و آلمان و اسرائيل" پخش مي‌شد، هيچ خبر و اثري از هاشمي رفسنجاني رئيس‌ مجمع تشخيص مصلحت نظام هم نبود.

دبير شوراي امنيت ملي "حسن روحاني" هم همچنين! هر چند در روز 23 تير پس از سركوبي اصلاح‌طلبان، در پايان راهپيمايي عظيمي كه به تبعيت از مقام عظماي ولايت انجام شد، وي يك سخنراني شجاعانه ايراد كرد.

در آن لحظات و روزها و شب‌ها نه هاشمي، و نه خاتمي، و نه روحاني و نه نظاميان يك شبه رجل سياسي شده، هيچ دل‌نگراني، دغدغه و احساس خطر و تهديد براي اسلام، نظام اسلامي و مردم نداشتند. شايد يك خواب جمعي، يا سكوت دستوري همه را فرو خورده بود.

اي كاش همان آرامش خيال و احساس امنيت آن روزها، در سه سال حاكميت احمدي‌نژاد هم بر اين افراد حاكم بود تا اين چنين بي‌تاب و سرگردان و پريشان، آسياب امريكا و اسرائيل را با سخنان و اعلان خطر و تهديد و بحران‌سازي و مقاله‌نگاري، و گفت‌وگو و سفر و ديدار، چرخش بيشتر ندهند.

روز پنجم، دستور اصلاح‌طلبانه، اوباش جنايتكار را امر به حركت به سوي بيت مقام معظم رهبري كرد. آن حراميان كوردل نمي‌دانستند آن بيت، قلب ملت ايران است. "بسيج خميني" صبر و تحمل در قبال اين جنايت و گستاخي اصلاح‌طلبانه را جايز ندانست، آنها كه حمله اصلاح‌طلبانه به مساجد و ضرب و شتم و مجروح شدن نمازگزاران جماعت را در آن پنج روز، بردبارانه تحمل كرده بودند، اين گستاخي دستوري را تاب نياوردند. بسيج چه كرد؟ آيا مسلح به خيابان آمد؟

آيا سوار بر موتور و ماشين و با پرچم و بلندگو اعلان حضور كرد؟ خير! به عنوان شاهدي كه به محض شنيدن "جنايت ضدولايت اصلاح‌طلبان" به خيابان آمدم، مي‌نويسم! بسيجيان اعم از نوجوان و پيرمرد، جلوي مساجد و پايگاه‌هاي بسيج با شعار "الله اكبر" به خيل كودتاچي اصلاح‌طلب اعلان حضور نمودند.

اين حضور ولايتمدار، اعلان اقتدار و آمادگي بسيج بود و همين امر قلع و قمع ابزار دولت اصلاح‌طلب را در پي داشت. غائله امريكايي اسرائيلي ختم شد و آن چه در طول پنج روز و پس از آن در روزنامه‌هاي آن زمان درج گرديد، چنين بود:

1. سردمداران اين حركت دانشجويي كه در اعتراض به توقيف روزنامه سلام به رياست موسوي خوئيني‌ها دارنده لباس روحاني انجام گرفت، "زني بدنام" مشهور به "مريم شانسي" و "دانشجوي اخراجي به جرم مفاسد اخلاقي و سياسي"‌ به نام "منوچهر محمدي" بودند.

2. در تدارك انجام شبه كودتاي 18 تير از روزهاي پيش ماشين‌هاي يك سازمان دولتي كه رئيس‌ آن معاون رئيس‌جمهور بود و برخي از مشاورين رئيس‌جمهور و مسؤولان وزارتخانه‌اي با رفت و آمد به كوي تحركاتي داشته‌اند.

3. سران نهضت خائن آزادي و تئوري‌پردازان و مجريان دولتي و غيردولتي اصلاح‌طلبي با سخنراني و مصاحبه با راديو امريكا و ... كار را تمام شده مي‌پنداشته و براي تسريع آن همت بسيار نموده بودند!

4. محمد خاتمي بي‌مسؤوليت، بي‌كفايت و بي‌صلاحيت، تا مدت‌ها، اين خشونت و جنايت را با سكوت گذرانيد. سكوتي مرگبار كه با عملكرد تبليغات انتخاباتي دور دوم به حمايت تلويحي تبديل شد.

5. وزير كشور و وزرا و دولتمردان نسبت به عوامل كودتا ابراز تعصب و همدلي داشتند، و مردمانِ مورد هجوم و يورش، و نظام اسلامي از دستور كار مسؤوليتي و عقيدتي آنها حذف شده بود. "معين" اين سوپر دموكرات انتخابات نهم در "وزارت علوم" نقش مستقيم خود را چگونه اجرا كرد؟! (مطبوعات مرور شود)

6. وزير اطلاعات در كنار مصاحبه‌هاي اصلاح‌طلبانه امروز، بدنيست كارنامه مسؤوليتي خود را در آن ماجرا، به معرض قضاوت مردم بگذارد. اشاره مي‌كنم يك صحبت او كه "گناه اين شبه كودتاي اصلاح‌طلبانه را به گردن حزب الله انداخت" موجب شد تا اين جانب وي را به پاسخ‌گويي نسبت به بي‌مسؤوليتي‌اش بخوانم. مقاله من در هفته‌نامه "جبهه" منتشر گرديد.

7. رهامي دارنده لباس روحاني وكالت مهاجمان و يورش‌گران به جان و نواميس مردم را كه در سايه حمايت دولت اصلاحات، "شاكي" هم شده بودند، بر عهده گرفت. ننگ اين وكالت سناريوي براندازانه ديگري بود كه اين فرد همراه با شيرين عبادي به آن اقدام كردند، اما به رسوايي آنها با امداد الهي انجاميد.

8. يك كشته از طيف برندازان به وجود آمد كه طبق اسناد منتشره "غير دانشجويي بود كه شب 18 تير در كوي سكونت داشت"؟!! تا كنون نه تنها هيچ سندي پيرامون كشته‌شدن او توسط نيروهاي حكومت به دست نيامده بلكه در جهت عكس آن اخباري منتشر شد.

9. از 10 تا 18 كشته، يك به يك با اعلام نام و محل زندگي خود، سياهي كاركرد اصلاح‌طلبانه را در دروغ‌پردازي و شيادي افشا كردند.

10. دو تن در قم بر اين كشته‌هاي دروغين، اعلام عزا نموده با صدور پيام، "شهادت آنها را به امام عصر تسليت گفتند". زهي تاسف!

11. سردار فرهاد نظري فرمانده انتظامي تهران بزرگ و سردار لطفيان فرمانده  كل نيروي انتظامي بدون جرم و محاكمه از سوي رئيس‌جمهور عطوف و مهربان نسبت به دشمنان و ضدخشونت اسلامي؟! خلع درجه و عزل گرديدند. (جاي شكر باقي كه قالي‌باف و طلايي به جاي آنها جايگزين شدند.)!!

12. تا مدت‌ها روزنامه‌هاي مزدورِ اصلاح‌طلبي براي شعله‌ور نگه‌داشتن آتش اين فتنه اصلاح‌طلبانه تلاش داشتند. اين در حالي بود كه امريكايي‌بودن ماجرا افشا شد و راديوها و تلويزيون‌هاي بيگانگان به دليل شكست مفتضحانه شبه كودتا خفقان گرفتند.

13. محمد خاتمي در عين طلبكاري و بي‌مسؤوليتي، مدت‌ها در قبال اختفاي خود در آن روزها و فرار هدفمند از مسؤوليت قانوني در قبال براندازان به "عدم شليك يك تير" مباهات مي‌نمود؟!!

14. در اثر تحقيق و پي‌گيري، مشخص شد شكستن درب‌ها و پرتاب شدن كامپيوترها و ضرب و شتم دانشجويان اتاق‌هاي كوي، برخلاف آنچه كه دولتيان و ابزارهاي آنها ترويج مي‌كردند، راهكار دستوري اوباش اصلاح‌طلب بود.

15. شاه‌كار وزارت اطلاعات يا سازمان مسؤول ديگر آن بود كه دو خبرنگار از جمله "سهيل كريمي" همان خبرنگاري كه چند سال بعد در ماجراي "تصويربرداري مستند در عراق"، توسط امريكايي‌ها اسير شد، دستگير و چند روز زنداني شدند! آفرين بر اصلاح‌طلبي برانداز و اسلام‌ستيز و ضد حزب‌الله!

16. تا چند سال اهداف دولت خاتمي در سالگرد كشته‌هاي دروغين 18 تير دنبال مي‌شد. در اين مراسم، چهره‌هاي اصلاح‌طلب با واژگونه‌سرايي تلاش داشتند تا بار ديگر با به كارگيري زنان بدنام و مردان چاقوكش و جنايت‌كار كه تعدادي از آنها در ماجراي 78 دستگير شده بودند، شبه كودتا را تكرار كنند.

17. شبه كودتاي 18 تير در دومين سال رياست‌جمهوري خاتمي انجام شد. اگر اين واقعه با كمترين پيروزي به فرجام مي‌رسيد، امروز ملت و كشور ايران در حاكميت "اصلاح‌طلبي عريان" چه سرنوشتي داشت!

اميد آن كه مردم و روحانيت پاسدار مرزهاي فرهنگي و سياسي نظام در مسير ولايت آگاه‌تر از پيش به اين نكته بيانديشند.

فاطمه رجبی

نظرات

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری گلستان ما در وب سایت منتشر خواهد شد

پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد

فریاد

خجالت بکش....این چرندیات چیه که میگید؟ آب بریزید اونجایی که میسوزه. واقعا متأسفم برای تو و همدستات که به هر افترا و دروغی نون در میارید.فردای قیامتی هم هست .ببینم اونجا هم میگی کودتا؟؟؟؟؟؟

0
0
پاسخ
1394-04-21 16:08
فریاد

فاطمه رجبی....به خدا واگذارت کردم. جواب تهمتهایت را تو همین دنیا میگیری....

0
0
پاسخ
1394-04-21 16:10
عباسی

علی الظاهر نویسنده این مقاله آب رو ریخته اونجایی که سوخته لذا این دیدگاههای اهانت بار امثال فرهاد واکنش به اقدام بموقع نویسنده بوده است.

0
0
پاسخ
1394-04-22 06:51

© کپی بخش یا کل هر کدام از مطالب گلستان ما با ذکر منبع امکان پذیر است.